فال حافظ

پیوندها

۱۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
۴۰۵ – عشق ازی و جوانی عشق بازی و جوانی و شراب لعل فام   مجلس انس و حریف همدمو شرب مدام ساقی شکر دهانو مطرب شیرین سخن     همنشینی نیک کردار و ندیمی نیکنام شاهدی از لطف و پاکی رشکآب زندگی   دلبری درحسن و خوبی غیرت اه تمام بزمگاهی دلنشان چون قصر …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۲۶- کمال حیرت عشق تو نهال حیرت آمد     وصل تو کمال حیرت آمد بس غرقه حال و صل کاخر     هم با سرحال حیرت آمد نه وصل بماند و نه واصل   آنجا که خیال حیرت آمد یک دل بنما که در ره او   برچهره نه خال حیرت آمد از هر …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۷۴- طالع همایونست ز گریه مردم چشمم نشسته درخون است ببین که درطلبت حال مردمان چون است به یاد لعل تو بی چشم مست میگونت       زجام غم می لعلی که می خورم خون است زمشرق سروی آفتاب طلعت تو   اگر طلوع کند طالعم همایوناست حکایت لب شیرین کلام فرهادست     …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۱۳ – دولت بیدار سحرم دولت بیدار به بالین آمد       گفت بخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام   تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد مژذگانی بده ای خلوتی تافه گشای     که زصحرای ختن آهوی مشکین آمد گریه آبی به رخ سوختگان …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۷۹ –چراغ خلوتیان ساقی بیا که یار زرخ پرده برگرفت       کار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمع سر گرفته دگر چهره برفروخت     وین پیر سالخورده جوانی زسر گرفت آن عشوه داد عشق ه تقوی زره برفت       وآن لطف کرددوست که دشمن حذر گرفت زنهار ازان عبارت شیرین …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۲۱- باغ سینه صبا وقت سحر بویی ززلف یار می آورد دل دیوانه مارا به نو در کار می آورد من آن شکل صنوبر را زباغ سینه برکندم     که هرگل کز غمش بشکفت محنت بار می آورد زبیم غارت عشقش دل اندر خون رها کردم     ولی می ریخت خون و ره …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۱۷- موسم عشق صبح دولت می مد کوجام همچون آفتاب     فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب خانه بی تشویش و ساقی یار و مطرب نکته گوی   موسم عیش است و دور ساغرو عهد شباب از پی تفریح طبع و زیور حسن طرب   خوش بود ترکیب زرین جام با لعل …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۱۶- خم ابرو شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد       بنده طلعت او باش که آنی دارد شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی       خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب     که به امید تو خوش …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۶۰- صومعه داران نقدها را بود آیا که عیاری گیرند   تا همه صومعه داران پی کاری گیرند مصلحت دید من آن است که یاران همه کار   بگذارند و خم طره یاری گیرند خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی     گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش   …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۴۱۳ – خون دل گرچه افتاد ززلفش گرهی در کارم           همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم به طب حمل مکن سخری رویم ه چو جام   خون دل عکس برونمی دهداز رخسارم پرده مطربم ازدست بورن خواهد برد   آه اگر زانکه درین پرده نباشد بارم منم آن شاعرساحر که …
  • ازده نیاز