فال حافظ

پیوندها
  • ۰
  • ۰
۴۰۹ – غم زمانه غم زمانه که هیچمس کران نمی بینم   دواش جز می چون ارغوان نمی بینم به رتک خدمت پیر مغان نخواهم گفت   چرا که مصلحت خود رد آن نمی بینم درین خمار کسم جرعه ای نمی بخشد     ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم نشان اهل خدا …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۴۱۷ – اعتقادی بنما گر من از سرزنش مدعیان اندیشم           شیوه مستی و رندینروداز پیشم زهد رندان نو آموخته راهی به دهیست       من که بدنام جهانم چه صالح اندیشم شاه شوریده سران خوان من بیسامان را     زانکه در کمخردیاز همه عالم بیشم برجبین نقش کن …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۰۱- سنگ خاره رو بر رهش نهادم و برمن گذر نکر د   صد لطف چشم داشتم او یک نظر نکرد سیل سرشک ما زدلش کین بدر نبرد     درسنگ خراه قطره باران اثر نکرد یارب تو این جوان دلاور نگاه درا     کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد ماهی و مرغ …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۳۴۲- می مغنه بیار قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع   که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع شراب خانگی ام بس می مغانه بیار     حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع خدای را به می ام شست و شوی خرقه کنید   که من نمی شنوم …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۴۸- خیال قیامت حدیث سرو که گوی به  پیش قامت دوست     که سربلندی سرو سهی زقامت اوست خیال قامت سروش نم یکنم زان رو   که سرو گرچه بلندست قامتش خودروست خیال قامت سروش مقیم دیده ماست   ارآنکه سروسهی زا مقام برلب جوست صبا ززلف و خط و خال او حدیثی چند …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۴۷۵ – تو نازنینی ای از فروغ رویت روشن جراغ دیده         خوشتر زچشم مستت چشم جهان ندیده همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت   گیتی نشان نداده ایزد نیارفریده هر زاهدی کهددیه یاقوت حان فزایش   سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم شوخش   …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۱۳۰- نهیب حادثه اگرنه باده غم دل ز یاد ما ببرد       نهیب حادثه بنیادمازجا ببرد اگر نه عقل به مستی فروکشدلنگر     چگونه کشتی ازین ورطه بلاببرد فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک     که کس نبودکه دستی ازین دغا ببرد گذاربر ظلمات است خضراهی کو     …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۶۰- مست باده ازل در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است       صراحی می صاف و سفینه غزل است جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است           پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است نه من زبی عملی درجهان ملولم و بس     ملالت علما …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۲۶۹- همای او ج سعادت همای اوج سعادت به دام ما افتد     اگر ترا گذری بر مقام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه     اگر زروی تو عکسی به جام ما افتد شبی که ماه مراد از افق طلوه کند   بود که پرتو نوری به بام ما افد به …
  • ازده نیاز
  • ۰
  • ۰
۱۸۶- دوستان دوستان دختر رز توبه زمستوری کرد         شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد آمد از پرده به مجلی عرقش پاک کنید       تا بگوید به حریفان که چرا دوری کرد جای آن است که در عقد وصالش گیرند   دختری مست چنین کاین همه مستوری کرد …
  • ازده نیاز